کد مطلب:43552
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:26
من توسط دختر دايي خود با پسري آشنا شدم كه خيلي خوب است و مشغول به كار و اهل هنر وخوش قيافه است . از طرفي مرا به سر كردن چادر تشويق مي كند و حسابي شيفتهء خود كرده است , ولي به علت ترس از آگاهي والدينم مجبور شدم به او دربارهء سن و محل زندگي ام دروغ بگويم , ولي مي دانم اگر واقعيت را به او بگويم ,بسيار دلگير خواهد شد. لطفاً مرا راهنمايي كنيد.
خواهر عزيز! ازدواج مسئلهء بسيار مهمي است . لذا بايد دربارهء آن دقت كنيد و با تأمّل و تفكر ومشورت وارد عمل شويد. بنابراين به طور مخفيانه دربارهء او تحقيق كنيد. تحقيق دربارهء اخلاق و رفتار و پاكي وتديّن او. نكند از جوانان هوسبازي باشد كه مدتي دنبال ديگري و مدتي بعد به سراغ ديگران برود, گرچه تحقيق براي يك دختر بدون كمك والدين مشكل است . در هر صورت بعد از تحقيق , به او پيغام دهيد كه اگر مي خواهي با من ازدواج كني , بايد پدر و مادرت به خواستگاري بيايند. بعد از اين كه از شما خواستگاري كردند, پدر و مادر يا برادربزرگ تر شما اگر تشخيص دادند جواني متدين و اهل نماز و مناسب است , جواب مثبت دهيد و به اميد خدا و با توكل بر او با ايشان ازدواج مي كنيد. تا اين مراحل طي نشده است , از دوستي بيش از اندازه با او خودداري كنيد و از شيفته و علاقه مند شدن بيش از حدّ پرهيز كنيد.
در مورد دروغ هايي كه گفته ايد, براي او توضيح بدهيد كه من مي خواستم تو را امتحان كنم و چون اطمينان نداشتم , دروغ گفتم .
ان شاءاللّه مسئله اي پيش نمي آيد. اگر خدا صلاح دانست و مقدر شد كه با ايشان ازدواج كنيد. زمينه فراهم خواهد شد وگرنه ناراحت نباشيد. دختران زيبايي همچون شما اگر عفت و پاكدامني داشته باشند, خواستگارهاي زيادي به دنبال آن ها خواهند آمد.
البته همسر بايد بزرگتر از شما باشد. اگر سنش كوچك تر باشد, مشكل توليد خواهد شد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.